Thursday, September 15, 2016

اليوم في ليبرتي و غدا في طهران


13/9/2016
بقلم: فلاح هادي الجنابي
 يوم الجمعة المصادف 9 أيلول2016، لم يکن يوما مفرحا للنظام الايراني عندما تناقلت وسائل الاعلام خبر وصول آخر وجبة من سکان مخيم ليبرتي من بغداد الى ألبانيا، خصوصا وإن هذا النظام بذل المستحيل من أجل الحيلولة دون ذلك، وإن الاتصالات التي قام بها مع الاردن و رومانيا(اللتان کان من الممکن أن تستقبلا السکان)، نجحت في إقناع البلدين بالعدول عن رغبتهما بإستقبال السکان، أما بالنسبة للجرحى و المرضى من السکان فإن نفس السيناريو قد تکرر مع سويسرا و إيطاليا.
    النظام الايراني الذي يرى في سکان ليبرتي أعداءا له و لايرى من سبيل إلا القضاء عليهم، ولاسيما وإنهم قد صاروا نموذجا للشعب الايراني في المقاومة و الصمود، وإنه يدرك جيدا بأن إتمام عملية نقل السکان الى بلد ثالث، يعني بالضرورة هزيمة مخططاته و بمثابة إنتکاسة سياسية أخرى له أمامهم مثلما إنه يعني منح المزيد من الامل و العزم و التفاٶل و المعنوية للشعب الايراني، والذي يزعج النظام کثيرا و يسبب له الارق و الصداع هو إن نجاح عملية نقل السکان من العراق، تعني نجاح المقاومة الاسطورية التي أبدوها أمام مخططاته و بالتالي فإنهم سيکتسبون المزيد من القوة و العزم و الحزم و المعنوية من أجل تحقيق هدفهم الاکبر بإسقاط النظام و الدخول الى طهران منتصرين.
    خلال الحفل الذي أقيم يوم العاشر من أيلول2016، في باريس بمناسبة نجاح عملية نقل کافة سکان مخيم ليبرتي الى خارج العراق، قالت السيدة مريم رجوي ، رئيسة الجمهورية المنتخبة من جانب المقاومة الايرانية في کلمة لها بتلك المناسبة:' والآن بدأت مرحلة جديدة عنوانها التطور الشامل من أجل اسقاط ولاية الفقيه.'، وبطبيعة الحال فإن نظام الملالي يعلم جيدا ماذا تقصد السيدة رجوي و ماهي مقاصدها من وراء ذلك.
    نجاح عملية نقل سکان ليبرتي من العراق، يأتي خوف و رعب ملالي طهران منها لأن ذلك يعني إن المناضلين من أجل الحرية قد حققوا إنتصارا مظفرا في مسيرهم بإتجاه طهران و قد صاروا أقرب إليها من أي وقت آخر، وهذا بالضبط ماتقصده السيدة رجوي و يفهمه الملالي جيدا، وإن الاعوام الاخيرة التي شهدت مجموعة من الانتصارات المتتالية للمقاومة الايرانية بحيث لفتت أنظار العالم کله، جاءت بفعل الإيمان القطعي بمبادئهم التي تعتبر الحرية و العدالة الاجتماعية حجر الاساس و الزاوية فيها، وإن الايام القادمة ستحمل في ثناياها الکثير من المفاجئات غير السارة للملالي.

Wednesday, September 14, 2016

وإنتصرت إرادة الاحرار


بقلم:فلاح هادي الجنابي
 ظن نظام الملالي بعد أن تمکن من خلال أساليبه المشبوهة بنقل سکان أشرف الى مخيم ليبرتي و إخلاء معسکر أشرف الذي صار رمزا يقض من مضجعه، بأنه قد صار قاب قوسين أو أدنى من تحقيق غايته و هدفه الاساسي بالقضاء على السکان و غلق قضيتهم الى الابد، خصوصا وإنه يتمتع بنفوذ و هيمنة سياسية و عسکرية و أمنية واسعة في العراق، بل وحتى کان هناك من يعتقد بأن هذا النظام سيحقق هدفه هذا عاجلا أم آجلا.
مخطط إفراغ معسکر أشرف و الذي کان بمثابة مٶامرة شارکت فيها کل الحکومة العراقية في عهد نوري المالکي و ممثلية الامم المتحدة بطريقة و أخرى الى جانب بٶرة الشر و العدوان الاساسية أي نظام الملالي، إعتبره النظام الايراني نصرا مٶزرا له و ظن من إنه قد صار قريبا جدا من تحقيق هدفه، لکن السکان في ليبرتي وقفوا و صمدوا و قاوموا بقوة مخططات النظام و عقدوا العزم على أن يبقون بمثابة النموذج و القدوة للشعب الايراني من أجل النضال و المقاومة ضد الاستبداد و التطرف الديني.
مخيم ليبرتي الذي تم إقامة السکان فيه لفترة مٶقتة'کما حددت مذکرة التفاهم الخاصة بذلك و التي وقعتها الامم المتحدة و السکان و الحکومة العراقية'، وضع نظام الملالي مخطط يعتمد على ثلاثة مرتکزات من أجل إستمرار مخططاته ضد السکان و القضاء عليهم وهي:
ـ فرض حصار جائر عليهم ولاسيما في الجانب الطبي منه.
ـ شن هجمات صاروخية ضدهم من خلال عملاءه بالتنسيق مع قوة القدس الارهابية.
ـ عرقلة عملية إعادة توطين السکان في دول ثالثة و السعي من أجل ذلك بکل ماأوتي من قوة و إمکانية.
هذه المخططات و الاحابيل المشبوهة و الخبيثة من جانب نظام الملالي، لم تتمکن وعلى الرغم من إن کل الظروف و الاوضاع کانت تخدم هذا النظام من کسر و تحطيم إرادة و عزيمة السکان حيث نجحوا و بعد نضال و مقاومة إستمرت لأربعة سنوات و نصف، من إلحاق الهزيمة بالملالي و مخططاتهم السوداء، ذلك إنه وفي يوم الجمعة 9 أيلول2016، فقد غادرت' آخر وجبة من سكان ليبرتي (أكثر من 280 شخص) بغداد إلى آلبانيا وبذلك فقد اختتم مشروع نقل مجاهدي خلق من العراق رغم كل المؤامرات والعراقيل والتهديدات المتواصلة من قبل نظام الملالي حتى آخر يوم من الانتقال.'، کما جاء في بيان خاص للمقاومة الايرانية بهذه المناسبة، وهو يٶکد مرة أخرى إستحالة إلحاق الهزيمة بالاحرار و المناضلين من أجل الحرية و الکرامة الانسانية وإن إرادة الاحرار هي المنتصرة دائما ضد إرادة الشر المتمثلة بنظام الملالي. 

معنای حکم قضاییه آخوندی در مورد قاتل کهریزک


قضاییه رژیم در مورد سعید مرتضوی دادستان پیشین رژیم در تهران و قاتل جوانان قیام‌کننده در جریان قیام سال 88 حکم صادر کرد و او را به انفصال دائم از خدمات قضایی و پنج سال انفصال از خدمات دولتی محکوم نمود، اما این جنایتکار را از اتهام قتل تبرئه کرد.

مرتضوی در جریان قیام مردم تهران در سال 88 دادستان رژیم آخوندی در تهران و عامل قتل جوانان قیام‌کننده در زندان کهریزک تهران بود، از جمله سه شهید قیام به نام‌های محسن روح‌الامینی، امیر جوادی‌فر و محمد کامرانی.

این قاتل جنایتکار با ارائه نامه‌یی خطاب به دادگاه رسیدگی به پرونده کهریزک، بابت وقایع پیش‌آمده در این زندان مخوف به‌اصطلاح عذرخواهی کرده و مدعی شد که در وقایع کهریزک عمدی در کار نبوده است. ! 

حکم صادره در مورد مرتضوی، و نامه عذرخواهی و اشک تمساح ریختن او برای شهدای زندان کهریزک، در حالی است که قبلاً همین جنایتکار، جوانان بازداشتی قیام 88 در کهریزک را اراذل و اوباش خوانده بود.

Saturday, September 10, 2016

 انتقال موفقیت‌آمیز مجاهدان لیبرتی، شکست بزرگ رژیم آخوندی


دیروز و پریروز، آخرین گروه‌های مجاهدان اشرفی وارد آلبانی شدند. پروسه انتقال مجاهدین از لیبرتی به‌خارج از عراق با موفقیت کامل به‌پایان رسید.
مردم ایران، 
اشرف نشانها در سراسر جهان، 
حامیان شریف مقاومت، 
پایان پیروزمند انتقال امن همه مجاهدان اشرفی از لیبرتی بر شما مبارک! 
سرانجام، کارزارهای بی‌وقفه سیاسی و بین‌المللی برای حفاظت اشرفی‌ها و انتقال امن جمعی و سازمانی آن‌ها به بار نشست.
توطئه‌ها و طرح‌های نابودی و متلاشی‌کردن مجاهدین در‌هم شکست. و رژیم ولایت فقیه با وزارت اطلاعاتش، با نیروی تروریستی قدس و با تمام مزدبگیران گوناگونش در عراق، که 
همه آن‌ها تشنه به خون مجاهدین بودند، کور و بور برجا ماند
حضار محترم! 
دیروز و پریروز، آخرین گروه‌های مجاهدان اشرفی وارد آلبانی شدند. پروسه انتقال مجاهدین از لیبرتی به‌ خارج از عراق، به کشورهای اروپایی مثل آلمان، انگلستان، هلند، نروژ، فنلاند، دانمارک، بلژیک، ایتالیا، اسپانیا و همچنین کانادا با موفقیت کامل به‌پایان رسید. جنبش آزادی مردم ایران، یک گام کیفی از رژیم حاکم پیشی گرفت و طرح ولایت فقیه برای برون‌رفت از بحران سرنگونی، که سربریدن و انهدام فیزیکی مجاهدین و آلترناتیو دموکراتیک لازمه آن است، شکست خورد.
۱۴سال بمباران، خلع سلاح، حبس خانگی، محاصره، تیغ و تبر، حمله زرهی و حملات موشکی همراه با شکنجه روانی و ۳۲۰بلندگو، اثر نکرد. هم‌چنان‌که به خدمت گرفتن امکانات ۱۲دولت و ماجرای ۱۷ژوئن، برچسب تروریستی، پرونده‌سازی و بیش از ۲۰دادگاهی که پیروزمندانه از آن‌ها عبور کردیم، به‌جایی راه نبرد.
در سال۲۰۰۳ جک استرا به گفته خاتمی و خرازی به‌دار‌آویختن ۲۰تن از ۶۵نفر از رهبران و مسئولان مجاهدین را که قرار بود از اشرف اشغال‌شده به رژیم ایران استرداد شوند، «قابل قبول» خوانده بود. 
در آن زمان، مقامات آمریکایی در سطوح مختلف از ضرورت انهدام گرم یا فروپاشی نرم  
مجاهدین صحبت می‌کردند و این‌که می‌خواهند مجاهدین را منحل کنند.
اما نتوانستند وووو

Monday, September 5, 2016









سازمان مجاهدین خلق ایران تأسیس شد


روز ۱۵شهریور سال ۱۳۴۴، سازمان مجاهدین خلق ایران بنیانگذاری شد. در شرایطی که روشهای سنتی و عافیت‌جویانه مبارزه ‌به ‌بن‌بست رسیده بود و سلطه دیکتاتوری سلطنتی نفسها را در سینه‌ها حبس‌ می‌کرد، و همه مدعیان، تسلیم‌طلبانه در سازش با رژیم شاه یا منفعل و دنبال زندگی خود و یا مقهور سلطه ‌‌‌‌‌‌‌ساواک شده بودند، بنیانگذار کبیر مجاهدین؛ محمد حنیف‌نژاد و یارانش سعید محسن و علی‌اصغر بدیع‌زادگان، سازمان مجاهدین خلق ایران را بنیانگذاری کردند. آنان تجربه‌های مبارزات ملی و آزادیخواهانه مردم ایران در دهه‌های گذشته را جمعبندی نمودند و برای نخستین بار در تاریخ ایران یک سازمان انقلابی را بر اساس ایدئولوژی اسلام انقلابی، با نفی همه برداشتهای ارتجاعی و طبقاتی از اسلام و با خط‌مشی انقلابی و متکی بر انقلابیون حرفه‌یی و جان برکف تأسیس کردند. سازمان مجاهدین خلق ایران در سالهای گذشته به‌رغم تمامی تو‌طئه‌ها و تهاجمهایی که برای نابودی آن از طرف شاه و شیخ به‌عمل آمده، با تقدیم ۱۲۰هزار شهید در راه آزادی ایران از توفانهای سهمگین سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک و تشکیلاتی عبور کرده و پرتوان و قدرتمند به‌ امید آینده‌‌‌‌‌‌‌ مردم ایران تبدیل شده است. وفاداری به ‌آرمان آزادی و فدای بی‌چشمداشت برای رهایی مردم ایران، رمز ماندگاری سازمانی است که خود ستون‌فقرات یک مقاومت و ائتلاف پایدار است.

از فاجعه تا حماسه، یک آزمون بزرگ آرمانی و سیاسی

از قتل‌عام زندانیان سیاسی ایران، در اواسط تابستان67، به‌عنوان بزرگترین جنایت 
ضدبشری بعد از جنگ جهانی دوم یاد می‌شود. جنایتی که تمام جناحهای این رژیم در آن شریک و سهیم‌اند؛ بارانی از خون که خمینی تمام رژیمش را با آن غسل تعمید داد
بنا بر توصیه خمینی، مقامهای رژیمش از میرحسین موسوی نخست‌وزیر رژیم در آن دوران تا ولایتی وزیرخارجه‌اش، در برابر اعتراضهای بین‌المللی برضد شکنجه و اعدام در زندانها پاسخ می‌دادند که «در ایران زندانی سیاسی نداریم». خمینی به آنها گفته بود مجاهدین و سایر زندانیان سیاسی را تروریست بنامند و هرگز درباره وجود «زندانی سیاسی» با هیچ طرف سیاسی و حقوقی در جهان گفتگو نکنند.

زیرا «زندانی سیاسی» پدیده‌ و نامی است که وجودش و گفتگو درباره آن مشروعیت و آینده هر نظام سیاسی را سایه ‌به سایه و قدم به ‌قدم به زیر سؤال می‌کشد.

Tuesday, August 9, 2016


بإتجاه منعطف الحسم في إيران

 

وكالة سولا برس 
6/8/2016
بقلم:بشرى صادق رمضان
لايمکن النظر الى الاحداث و التطورات التي طرأت على مسير الصراع الضاري القائم بين المجلس الوطني للمقاومة الايرانية و بين نظام الجمهورية الاسلامية الايرانية، خلال شهر تموز/يوليو 2016، حيث تمکنت المقاومة الايرانية أن تهز الاوساط السياسية الحاکمة في طهران مرتين، أولهما خلال تجمع 9 تموز2016، والثاني من خلال اللقاء المهم الذي جرى بين الرئيس الفلسطيني محمود عباس و بين السيدة مريم رجوي ، رئيسة الجمهورية المنتخبة من جانب المقاومة الايرانية في 30 تموز في باريس.
القادة و المسٶولون الايرانيون الذي بذلوا أقصى مابوسعهم من أجل عزل المجلس الوطني للمقاومة الايرانية عن العالم عموما و عن دول المنطقة بوجه خاص، وجندوا طاقات و إمکانيات و أساليب و طرق کثيرة لامجال لحصرها من أجل ذلك، لکن الحنکة و الدراية التي تميزت و تتميز بها السيدة رجوي في قيادتها للمقاومة الايرانية و دبلوماسيتها النشيطة و الحذقة، نجحت في النهاية و على الرغم من کثرة المعوقات و العراقيل في إزاحتها جميعا و فرضت إرادة الشعب الايراني و مقاومته على طهران.
التطوران المهمان و الحساسان آنفا الذکر، و اللذان تم إعتبارهما من قبل معظم المراقبين السياسيين المتابعين للشأن الايراني، بإنهما أوصلا الامور بين المقاومة و طهران الى منعطف حاسم باتت طهران تتخوف منه کثيرا، وإن ردود الفعل الغاضبة الصادرة من قبل القادة و المسٶولين الايرانيين، والتي تتسم معظمها بالتشنج الواضح، دليل حي على إن المقاومة الايرانية قد ضربت النظام في الصميم و تخطت الحدود المألوفة للصراع و حتى قلبت الموازين بأن جعلت النظام في موقف الدفاع السلبي.
بعد أکثر من ثلاثة عقود و نصف من صراع غير متکافئ و فريد من نوعه بين النظام و المقاومة و بعد أن عمل النظام المستحيل من أجل کبح جماح المقاومة و تحجيم نشاطاتها و تحرکاتها، وبعد کل تلك الصفقات و الاتفاقات المشبوهة التي کانت تستهدف الالتفاف على نضال الشعب الايراني و مقاومته الوطنية من أجل الحرية و الديمقراطية، جاء تجمع 9 تموز2016، ليکون بمثابة ضربة سياسية غير مسبوقة وجهتها المقاومة للنظام مما جعلته يترنح و يفقد صوابه و يطلق تصريحات و مواقف مجنونة و طائشة وهو مايدل و بمنتهى الوضوح من إن الامور باتت تسير بإتجاه ليس بوسع النظام أبدا إيقافه أو تغييره.

Friday, August 5, 2016

وقتی پرده‌های فریب کنار می‌رود


به‌رغم شکلکهای دجالگرانه آخوند حسن روحانی و باند وی در زمینه حقوق شهروندی و زنان، مقاومت زنان در مقابل سرکوب و حجاب تحمیلی و آخوند ساخته، دولت روحانی را ناگزیر کرد نقاب نیرنگ و فریب از چهره بردارد ورسماً وزارت کشور را همنوا با سایر نیرویهای سرکوب رژیم وارد جنگ علیه زنان بکند.

واضح است که پز تساهل روحانی و دولتش در زمینه حقوق شهروندی و پوشش زنان طی سالهای گذشته، در بستر جنگ قدرت و باندی بوده است، که اوج آن دربحث معروف بهشت و جهنم بین روحانی واحمد خاتمی بود. 

واضح است که روحانی و باند وی که اصل ونصب ارتجاعی آنها مشخص است خود از ابتدا در متن حاکمیتی بوده‌اند که سرکوب زنان را از همان ابتدا با شعار روسری یا توسری شروع کرد و بعد از آن هم، همین فاشیسم مذهبی که آنها از سردمداران آن بوده‌اند در سرکوب مستمر و بگیر و ببند زنان تحت عنوان اتهام آخوند‌ساخته بدحجابی، مرزهایی را دریدند.

در بیان ماهیت زن ستیزانه روحانی اعتراف خود وی گویاترین است : «طرح اجباری شدن حجاب در ادارات مربوط به ارتش، به عهده من گذاشته شد و بدین‌جهت در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را جمع کردم... زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بی‌حجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانم‌های بی‌حجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند. پس از ستاد ارتش، نوبت به نیروهای سه‌گانه رسید. در آغاز به پادگان دوشان‌تپه رفتم و همه کارمندان زن را که تعداد آنها هم زیاد بود در سالنی جمع و درباره حجاب صحبت کردم. در آنجا زن‌ها خیلی سر و صدا راه انداختند اما من قاطعانه گفتم «این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست» . در آنجا هم گفتم به دژبان دستور داده‌ایم از فرداصبح هیچ زن بی‌حجابی را به پایگاه راه ندهند» . (کیهان خامنه‌ای 13اردیبهشت 95) 

ماهیت زن‌ستیزانه این باند در سخنان عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور رژیم بوضوح دیده می‌شود آنجا که می‌گوید: ”بخشی از مسأله حجاب به مجموعه مقررات، قوانین و دستورالعملها و وظایف حاکمیتی برمی گردد و ما نمی‌توانیم وظایف حاکمیتی خود را در جامعه دینی که به حجاب معتقد هستیم، اجرا نکنیم. مسأله حجاب هم اعتقادی و هم قانونی است و شرایط نباید از کنترل خارج شود و در دستگاههای دولتی مسأله حجاب باید رعایت شود“. (سایت خبرآنلاین 12مرداد95) 

رحمانی فضلی برای زنان خط ونشان می‌کشد ومی گوید: ”هیچ شکی در آن نیست کسانی که کارمندی دولت را پذیرفته‌اند باید ارزشهای دینی و اخلاقی را رعایت کنند. البته کارهای فرهنگی و دینی نیز باید در این زمینه در دستگاههای اجرایی انجام شود اما اصل رعایت ضوابط و مقررات است.

وزیر کشور رژیم درجای دیگری از سخنانش به‌طور ضمنی از نهادهای حکومتی انتقاد می‌کند چرا نسبت به وضعیت حجاب کارمندان عکس‌العمل نشان نمی‌دهند، ومی بایست در این زمینه بازرسی داشته باشند.

رحمانی فضلی در حالی بر اجرا ی مقررات ودستورالمل‌های حکومتی تأکید می‌کند، که نهادهای ریز و درشت سرکوبگر نظیر گشت انتظامی، گشت معروف ونهی از منکر، گشت حجاب وعفاف وگشت ارشاد روزمره در حال اجرای همین مقررات ودستورالعملها در مورد سرکوب زنان هستند.

ورود وزیر کشور روحانی به موضوع سرکوب زنان از طریق تحمیل حجاب اجباری در ادارات بیانگر این واقعیت نیز هست که کفگیر طرح های سرکوبگرانه زنان از طریق نیروهای سرکوب رژیم به ته دیگ خورده است، و اکنون دولت روحانی می‌خواهد آن را از طریق دستورالعمل‌های حکومتی درادارات پیش ببرد.

این شکست در اعترافها امام جمعه خامنه‌ای د‌ر اصفهان نیز آشکار است.

امام جمعه اصفهان خطاب به نیروهای رژیم تحت عنوان ”مردم“ می‌گوید: ”من به‌عنوان رئیس ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر استان اعلام می‌کنم این ستاد بدون مردم (بخوانید مزدوران رژیم) کاری از پیش نمی‌برد، در واقع دیگر کاری از ما بر نمی‌آید و بدون همت مردم نمی‌شود کار کرد“.

پیش از این نیز سرکرده نیروی انتظامی رژیم در تهران در توجیه تشکیل پلیس نامحسوس امنیت اخلاقی به شکست طرح های سرکوبگرانه رژیم در زمینه تحمیل حجاب بر زنان گفته بود: ”از آنجا که ۲۶ دستگاه در حوزه عفاف و حجاب مسئولیت رسیدگی، کنترل، نظارت و حتی برخورد دارند، اما هنگامی که دستگاههای متخلف در این حوزه به مسئولیت خود عمل نمی‌کنند، ناجا مجبور می‌شود باز هم این مهم را به تنهایی به دوش بکشد“.

واضح است وقتی نیرویهای سرکوب رژیم نمی‌توانند از طریق قهر عریان، حجاب را برزنان تحمیل کنند و تمامی طرح های زن‌ستیزانه تا کنون با شکست مواجه شده است، وزارت کشور رژیم نیز نمی‌تواند ”مجموعه مقررات، قوانین و دستورالعملها و وظایف حاکمیتی“ را در ادارات برزنان تحمیل کند.

کافی است به سخنان فائزه هاشمی توجه کنید تا روشن شود رژیم ولایت‌فقیه چه میزان در سرکوب برای پیشبرد این طرحهای ضد‌مردمی تیرش به سنگ خورده است

”شما مقایسه کنید با اول انقلاب سال به سال بی‌حجابی بیشتر شده سال به سال بی‌حجابها یا بدحجابهای ما بیشتر شدند، چادریهای ما کمترشدند“...

مردم آسیب دیده از نظام ولایت!


علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع در دیدار با ایادی رژیم در مطبوعات قم اذعان کرد 18 میلیون نفر در ایران درگیر آسیب‌های اجتماعی هستند.

مدیرکل مشاوره و مددکاری معاونت اجتماعی نیروی سرکوبگر انتظامی نیز 14مرداد95 اعلام کرد: ”آسیب‌های اجتماعی در ایران به‌شدت رو به افزایش است و باید برای کنترل و حل آن اقداماتی صورت گیرد“ (خبرگزاری تسنیم14مرداد95) 

رئیس مجلس رژیم در ادامه سخنانش در قم فقر و بیکاری را یکی از عوامل زمینه‌ساز آسیبهای اجتماعی دانست. ! 

وقتی رئیس مجلس رژیم فقر و بیکاری را ”یکی از عوامل“ آسیبهای اجتماعی قلمداد می‌کند، گویا عوامل موثر دیگری دخیل هستند و فقر و بیکاری، تنها یکی ازعوامل دخیل در موضوع آسیبهای اجتماعی است!.

واقعیت این است که ریشه تمامی آسیبهای اجتماعی در طول حاکمیت آخوندها در ایران؛ عملکرد رژیم آخوندی در چپاول مردم ایران، رکود، بیکاری، گسترش فقر در میان اکثریت مردم و قرار گرفتن انبوهی از توده‌های مردم زیر خط فقر مطلق است.

بنابراین نظام سیاسی فاسد و غارتگر است که باعث به‌وجود آمدن آسیبهای اجتماعی و گسترش آنها است.

نظام ولایت‌فقیه است که در طول 38سال حاکمیت ننگینش باعث رشد آسیب هایی نظیر رشد طلاق، حاشیه نشینی، آلونک نشینی، کارتن خوابی، رشد اعتیاد، کودکان کار و سایر آسیب هایی است که دامنگیر مردم ایران شده است.

چنین وضعیتی در جامعه است که به گفته ولی‌فقیه ارتجاع باعث گسلهایی در عرصه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه شده است.

رحمانی فضلی وزیر کشور دولت آخوند حسن روحانی نیز در گزارشی به مجلس رژیم روز 17خرداد 95 گفت: ”جغرافیای ایران یکی از بسترهای ایجاد آسیب‌های اجتماعی است به‌طوری که خود به خود موجب تقسیم‌بندی حوزه‌یی در کشور می‌شود که همین موضوع می‌تواند به انشقاق اجتماعی تبدیل شود... وزیر کشور رژیم همچنین اعلام کرد که سالانه ۶۰۰ هزار ایرانی زندانی می‌شوند و ایران با مشکلاتی چون حاشیه‌نشینی ۱۱ میلیون نفر، بیکاری سه و نیم میلیون شهروند و اعتیاد یک و نیم میلیون نفر دست و پنجه نرم می‌کند. “

اگر چه وزیر کشور روحانی ناگزیر می‌شود به بخشی از وضعیت نابه‌هنجار در ایران تحت حاکمیت آخوندها اعتراف کند، اما با وقاحت یک کارگزار نظام آخوندی با گفتن این‌که ”جغرافیای ایران یکی از بسترهای ایجاد آسیب‌های اجتماعی است“، رندانه و عامدانه تلاش می‌کند تا نظام آخوندی را در ببرد، و هیچ مسئولیتی هم متوجه دولت مطبوعش برای چاره‌جویی و برطرف کردن آسیبها نشود زیرا موقعیت جغرافیایی ایران چنین وضعیتی را ایجاب می‌کند. ! 

با اذعان به این وضعیت توسط رئیس مجلس و وزیرکشور رژیم اما دولت روحانی نه تنها هیچ چاره‌جویی برای این وضعیت نمی‌کند بلکه تلاش دارد که آن را مکتوم نگهدارد.

معاون مرکز امور اجتماعی وزارت کشور در گفتگو با تلویزیون شبکه دو به عواملی هم‌چون فقدان برنامه جامع برای برخورد با آسیبهای اجتماعی، نبود نگاهی دقیق و جامع به آسیبهای اجتماعی در برنامه‌های توسعه‌ای کشور، نبود متولی پیگیری کننده و کمبود منابع و هدر رفت آن به‌منظور حل و رفع آسیبهای اجتماعی در کشور اشاره کرد.

این کارگزار رژیم ضمن اعتراف به وضعیت فاجعه باری که آسیبهای اجتماعی برای مردم به‌وجود آورده به سانسور بیان این واقعیات در نظام آخوندی اشاره می‌کند و میگوید ”ما نگذاشته‌ایم در مورد آسیبهای اجتماعی حرفی زده شود تا مبادا دیگران بدانند که ما چه معضلاتی داریم. این پنهان کاری سبب شد تا زندانهای ما گسترش یابند و مراکز جمع‌آوری زنان خیابانی اضافه شود. امور اجتماعی در سیاست گذاریهای ما همیشه در حاشیه بوده و هست به‌خاطر این‌که اعتقادی به این بخش وجود ندارد. برخی در کمیسیون اجتماعی مجلس به وجود آسیبهای اجتماعی موجود اعتقادی ندارند“.

‌در این گفتگو سلمان حدادی رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس رژیم نیز می‌گوید ”موضوع آسیبهای اجتماعی متأسفانه همیشه در حاشیه بوده... “. (خبرگزاری صدا وسیما8مرداد95) 

به‌رغم این اعترافها که دولت روحانی هیچ کاری در این زمینه نکرده و درصدد سانسور آن هم برآمده، به فرض محال اگر دولت روحانی بخواهد در زمینه رفع این آسیبها راه‌حلی پیدا کند، هیچ راه‌حل متصوری برای رفع آنها در چارچوب این نظام و دولت روحانی وجود ندارد.

از آنجایی که ریشه این مشکلات نظام آخوندی و در یک کلام سیاسی است راه‌حل برطرف کردن آنها نیز سیاسی است که این راه‌حل فقط با سرنگون کردن نظام ولایت و برقراری نظامی مردمی در ایران متصور است.

Thursday, July 28, 2016

وحشت از ماهواره و آنتن ماهواره‌ای؛ چرا؟ !


در نظام آخوندی مردم به‌طور روزمره مورد یورش نیروهای سرکوب به‌خاطر مراجعه به رسانه‌های اجتماعی و یا نصب آنتن ماهواره‌یی و... قرار می‌گیرند.

یکی از علتهای مراجعه گسترده مردم به شبکه‌های ماهواره‌یی تنفر مردم از فرهنگ آخوندی است که کانالهای تلویزیونی رژیم از بام تا شام مبلغ و مروج آن هستند.

واضح است مردمی که خواهان سرنگونی اصل نظام ولایت‌فقیه هستند، درگام اول فرهنگ مبتذل و ارتجاعی آن را نفی می‌کنند. لذا رژیم ناگزیر است که هر از چند گاهی مردم را مورد یورش نیروی سرکوب قرار بدهد، و هر از چند گاهی مراسم مبتذل آنتن سوزان دیشهای ماهواره‌یی راه بیندازد که اخیراً عنوان دجالگرانه ”داوطلبانه“ را نیز به آن داده است.

نمایش مبتذل و مهوع سوزاندن 100هزار دیش ماهواره‌ای، با حضور سرکرده بسیج ضد‌مردمی پاسدار نقدی، در عداد همین اقدامات سرکوبگرانه رژیم است. به روایت این پاسدار جنایتکار گویا افراد با هزار مصیبت و مکافات و دور از انظار جاسوسان بسیجی و نیروی انتظامی سرکوبگر گیرنده ماهواره تهیه می‌کنند تا سپس آن را به‌صورت داوطلبانه تقدیم سرکرده بسیج رژیم کنند.

سرکرده بسیج ضد‌مردمی در حالی به چنین اقدام مسخره و مبتذلی مبادرت کرده است، که علی جنتی وزیر ارشاد دولت آخوند حسن روحانی بارها اعتراف کرده که جمع‌آوری دیشهای ماهواره کاری بیهوده است. به عبارت دیگر ضمنا این اقدام شاخ و شانه کشیدن باند خامنه‌ای برای باند روحانی در جنگ و جدال قدرت بود.

متولیان سرکوب رژیم اصل وحشتشان از این است که به خیال خودشان مردم را از کانال ماهواره‌یی برانداز مانع شوند که البته مشخص است در این رابطه شکست خورده‌اند و سیمای آزادی مهمان بسیاری از خانه‌های هموطنان به جان آمده می‌باشد. آنها از برقراری این رابطه با توجه به فضای اجتماعی به‌غایت ملتهب و در انتظار جرقه، وحشت دارند.

رژیمی که در تمامی زمینه‌ها در بن‌بست است به‌دلیل بن‌بستش در سرکوب ناگزیرشده است که به ”جمع‌آوری داوطلبانه“ ! دیش‌های ماهواره‌یی روی بیاورد و آنها را منهدم کند. البته این اقدام دجالگرانه نیز مانند سایر اقدامات قبلی برای رژیم آخوندی مفید فایده نخواهد بود و نمی‌توانند با این ترفندها و اقدامات فاشیستی، جلوی آگاهی مردم را در عصر ارتباطات بگیرند.

پایه‌های رژیم به‌غایت لرزان، و کلیت نظام آخوندی بیش از پیش ضعیف و شکننده است چرا که آثار جام زهر اتمی تاثیرات خود را در تمامی شئونات نظام ولایت‌فقیه از جمله در امر سرکوب گذاشته است.

Friday, July 22, 2016

الصراع العربي الإيراني: هل حان أوان دعم المعارضة الإيرانية 

د. نجاة السعيد
يعكس الغضب الهستيري الذي انتاب النظام الإيراني من الصدى الذي رافق مؤتمر المعارضة الإيرانية في باريس، والتركيز الهام على مشاركة الأمير تركي الفيصل رغم حضور مسؤولين وسياسيين وناشطين من مختلف أنحاء العالم، قلقا في طهران من الرسالة التي حملتها المشاركة السعودية، وإن كانت غير رسمية، والتي تنبئ بأن هناك بتغيير في طريقة السعودية والعربية عموما مع السياسة الإيرانية ومساع لتدراك الأخطاء التي ساعدت على استشراء التهديد الإيراني بدل كبحه.

منذ أن انتهى مؤتمر المعارضة الإيرانية في باريس في 9 يوليو وبعد الصدى الكبير الذي كان له، خصوصا بحضور الأمير تركي الفيصل وكلمته القوية التي أثارت غضب نظام الملالي، بدأت طهران بحملة مسعورة ضد الشعب الإيراني.

وحسب ما ورد من أمانة المجلس الوطني للمقاومة الإيرانية في باريس في الفترة من 11 إلى 17 يوليو تم شنق 30 سجينا في مختلف المدن الإيرانية وشنق 5 سجناء في السجن المركزي في أراك وإعدام سجين في مراغه بعد 8 سنوات من الحبس. وفي الفترة نفسها تمت جرائم أخرى اقترفها النظام من إعدام وتعذيب.
وتم في 13 يوليو إعدام جماعي لـ6 سجناء في سجن جوهردشت في كرج، وفي 16 يوليو تم إعدام سجينين آخرين في السجن المركزي في “لاكان” بمدينة رشت. وفي يوم الأحد 17 يوليو تم شنق 16 من الضحايا بينهم امرأة في إعدام جماعي في مدينتي كرج وبيرجند.

السؤال الذي يطرح هنا لماذا كل هذا الغضب والهستيريا من كلمة الأمير تركي الفيصل على الرغم من حضور ساسة من الولايات المتحدة، خاصة من الحزب الجمهوري، ومن أوروبا وكندا وأفريقيا وآسيا والكل شدد على ضرورة سقوط النظام الإيراني لاستتباب الأمن والسلام في المنطقة والعالم؟ كما أن المؤتمر كان في باريس وليس الرياض لكن الحاكمين في إيران لم تزلزلهم سوى كلمة الأمير تركي الفيصل وهذا له دلالات كثيرة.

إن السبب الحقيقي لغضب النظام الإيراني من كلمة الفيصل أن هذا النظام حريص كل الحرص على أن يجعل الصراع بين إيران والسعودية صراعا طائفيا قوميا، لكن حضور الأمير تركي الفيصل إلى المؤتمر وإلقائه لهذا الخطاب المؤثر الذي امتدح به الحضارة الفارسية والشعب الإيراني أثبت للجميع أن الصراع سياسي وليس طائفيا قوميا كما يريده النظام الإيراني، وهو الأمر الذي جعل النظام يستشيط غضبا إلى درجة التهديد باغتيال الفيصل. كل هذا يؤكد أن ما قام به الأمير تركي الفيصل كان صائبا وناجحا وإلا لما كانت ردة فعل النظام بهذا الشكل...........

Thursday, July 21, 2016

حق القوميات الايرانية في الحكم الذاتي لمناطقها


لم تحمل منظمة مجاهدي خلق يوما فكرا قوميا شوفينيا ،ولا اية ايديولوجيا تتقاطع والحقوق المشروعة لتلك القوميات والاقليات في اطار الدولة الايرانية ،وكانت ترعى على امتداد تاريخها النضالي حقوق القوميات والاقليات المتعايشة في ايران وهو فكر يعتمد المعطى الديموقراطي ومبدأ المواطنة وركيزته تكافؤ الفرص واحترام حقوق الانسان لذا كانت المنظمة وجناحها السياسي ( المجلس الوطني للمقاومة الايرانية ) الخيمة التي اظلت طموحات هذه القوميات والاقليات تحت الراية الوطنية الايرانيه وفي مؤتمر مجاهدي خلق الذي عقد بباريس يومي 9 وعشره ايلول استخلصنا هذا التقرير الاعلامي عن وقائع الكلمات التي ناقشت حقوق القوميات والاقليات حيث ورد في التقرير انه

تطرق العديد من المتحدثين بمؤتمر المعارضة الإيرانية الذي عقد يومي السبت والأحد في باريس، إلى قضية الأهواز العربية وقضايا الشعوب والأقليات المضطهدة في إيران، داعين إلى تكاتف كل مكونات الشعب الإيراني في سبيل إسقاط نظام الملالي وإقامة دولة ديمقراطية تعددية تضمن حقوق شعوبها وتتعايش بسلام مع جيرانها.
ولعل أبرز المتحدثين الذين تطرقوا للقضية الأهوازية وقضايا الأقليات العرقية والدينية المضطهدة من قبل نظام الملالي، هما الأمير تركي الفيصل، مدير مركز دراسات الملك فيصل، ورئيس الاستخبارات السعودية الأسبق، ومريم رجوي زعيمة المجلس الوطني للمقاومة الإيرانية .
وخلال كلمته أمام المؤتمر، تطرق الفيصل لقضية القمع الذي يمارسه نظام ولاية الفقيه ضد الأقليات العرقية والدينية، مؤكدا أن الانتفاضات باتت تعم كل مناطق إيران بما فيها 'عبادان' بإقليم الأهواز.
من جهتها، قالت مريم رجوي في كلمتها إن 'المواطنين الكرد والعرب والبلوش وأتباع الديانات المختلفة، لاسيما السُنة يقولون إنهم قد تعرضوا للقمع والتمييز أكثر من ذي قبل، بدءا من حملات الاعتقال والإعدامات في الأهواز وإلى قصف القرى في كردستان'.
وفي الاجتماع الختامي للمؤتمر الذي عقد مساء الأحد من الاسبوع المنصرم ، تحدث مشاركون من الوفود العربية عن ضرورة إشراك قضية الأهواز وباقي الشعوب والأقليات في عملية التغيير لإحلال نظام ديمقراطي في إيران.
كما ألقى أحمد غزالي، رئيس وزراء الجزائر الأسبق، كلمة  قال فيها إن خطاب تركي الفيصل يعتبر تحولا في الخطاب السعودي، وإن آثاره تخطت حدود المملكة والجزيرة العربية وهذا سيسجل في تاريخ المملكة'.
وأضاف غزالي 'عبر خطاب الأمير تركي بكل وضوح عن تضامنه المطلق مع مطالب الإيرانيين وبشر بانتصار قريب، وهذه كلمات قالها رجل كانت لديه مسؤوليات عظيمة في هذا البلد وهو معروف باعتداله'.
وبحسب غزالي فإن خطاب الفيصل حمل رسالة في اتجاهين؛ الأولى باتجاه نظام ولاية الفقيه ورسالة أخرى هي للغرب مفادها أن السعودية التي تحترم الغرب سئمت من تدخلات نظام الملالي في شؤون المنطقة'.
أما السفير الأردني السابق في طهران، الدكتور بسام العموش، فقد ركز في كلمته على ضرورة احترام حقوق كافة مكونات الشعوب الإيرانية بما فيهم عرب الأهواز والبلوش والاكراد والآذريين وغيرهم.
كما ركز الوفد البحريني المتمثل بالنائبين البرلمانيين حسن بوخماس وعلي زايد، على ضرورة التحرك الإقليمي والدولي لوضع حد لتدخلات نظام طهران في المنطقة ودعمه للجماعات الإرهابية.
وشدد بوخماس في كلمته على ضرورة وحدة الصف في مواجهة نظام طهران الذي يصدر العنف والإرهاب إلى سوريا والعراق واليمن ويتدخل في شؤون مملكة البحرين وسائر الدول العربية، بينما يقمع ويضطهد السنة داخل إيران والشيعة العرب في إقليم الأهواز وباقي المكونات'.
أما علي زايد، فقال إن 'السنة والشيعة في البحرين متحابون ومتصاهرون إلى أن جاء نظام الملالي بتدخلاته لبث الطائفية'؛ مشيدا بعاصفة الحزم التي تقودها السعودية، والتي لجمت توسع المشاريع الطائفية والتدخلات الإرهابية الإيرانية في المنطقة.
من جهته، خاطب إسماعيل خلف الله، رئيس الجمعية الحقوقية الجزائرية - الفرنسية في كلمته، المجلس الوطني للمقاومة الإيرانية بالقول إن 'سقوط نظام الملالي لا يمكن تحقيقه إلّا إذا اتحدت كل مكونات الشعب الإيراني'.
وكان رئيس لجنة العلاقات الخارجية في المجلس الوطني للمقاومة الايرانية محمد محدثين؛ قال في تصريحات لـ'العربية.نت' على .هامش مؤتمر المعارضة في باريس إن المجلس يقر في برنامجه السياسي بحق القوميات في الحكم الذاتي لمناطقم

Wednesday, July 20, 2016

من هنا سيدحر التطرف الاسلامي


20/7/2016
بقلم: فلاح هادي الجنابي  
لم يعد التطرف الاسلامي خطرا يهدد مجموعة بلدان أو حتى قارة ما وانما صار خطر يحدق بالعالم کله و صارت الاحتياطات الامنية و الامور المتعلقة بها تتخذ في معظم بلدان العالم تحسبا من التأثيرات السلبية له، خصوصا بعد الهجمات الارهابية التي حدثت في باريس و بروکسل و اسطنبول و غيرها.
التطرف الاسلامي الذي بدأ بالنشوء و الترعرع و البروز بعد مجئ النظام الديني المتطرف في إيران الى الحکم، عبر إعادة فرض قيم و أفکار قرووسطائية معادية للتقدم و الانسانية و قيمها و أهدافها النبيلة، حاول هذا النظام و عبر طرق و اساليب مختلفة الدعوة لتلك القيم و الافکار والتمويه على الناس ولاسيما على الاجيال الشابة بالزعم إن إعتناق هذه الافکار و القيم سيتيح حياة حرة کريمة لهم، لکن مع مرور الاعوام، ومع ملاحظة الواقع و الحياة المعيشية للشعب الايراني و الظروف و الاوضاع السيئة جدا في سائر أرجاء إيران، وتزامنا مع تلك الحملة الفکرية ـ السياسية ل منظمة مجاهدي خلق ضد هذا الفکر القرووسطائي و التحذير من عواقبه الوخيمة على إيران و المنطقة و العالم، فإن الحقيقة بدأت تتوضح شيئا فشيئا ولم يعد بوسع هذا النظام ممارسة المزيد من الخداع و التضليل للتمويه على العالم.
التأثيرات و التداعيات السلبية لمجئ نظام الملالي المستبدين في إيران الى الحکم على إيران و المنطقة و العالم، لاتزال تأخذ أبعادا و سياقات أکثر خطورة من السابق مالم يتم کبح جماحها، رغم إننا يجب أن نشير أيضا وفي الوقت الى النتائج الايجابية للجهود المختلفة التي بذلتها منظمة مجاهدي خلق من أجل رفع الوعي السياسي و الثقافي من التطرف الاسلامي بعد أن صار ظاهرة مرضية تعصف بالمنطقة و العالم، ذلك إنه قد بات هنالك تحرك على مختلف الاصعدة من أجل مواجهة هذه الظاهرة و التصدي لها وحتى إن الدعوة من أجل تشکيل جبهة إقليمية ـ عالمية لمواجهة ظاهرة التطرف الاسلامي، إنما إنطلقت على لسان السيدة مريم رجوي ، رئيسة الجمهورية المنتخبة من جانب المقاومة الايرانية.
النشاطات و التحرکات السياسية و الفکرية التي قامت و تقوم بها منظمة مجاهدي خلق منذ أکثر من 36 عاما، تظهر تأثيراتها و نتائجها الايجابية واضحة بإرتفاع درجة و مستوى الوعي لدى الشعب الايراني و شعوب المنطقة و العالم، وإن إزدياد و إرتفاع الاصوات الرافضة لهذه الظاهرة و المطالبة بالتصدي لها و القضاء عليها، هي في الواقع ظاهرة صحية بالغة الاهمية لإنها ستساهم في حسر التأثيرات السلبية لها و حصرها في نطاق ضيق تمهيدا للقضاء عليه، وإننا لو لاحظنا التجمع السنوي الضخم للمقاومة الايرانية الذي إنعقد في 9 تموز الجاري، و الذي کان أشبه مايکون بتظاهرة سياسية ـ فکرية عالمية شاملة ضد بٶرة و مصدر التطرف الاسلامي، و تأثيراته الکبيرة على النظام في طهران، لصار واضحا بأن هذا النظام ليس بوسعه الوقوف بوجه العاصفة فيما لو هبت ضده، مثلما إنه دليل على إن الملالي قد إستفادوا دائما من الصمت و التجاهل ازاء نشاطاتهم و إستغلوه ضد العالم کله، وإن سياق الکفاح و النضال ضد التطرف الاسلامي و بٶرته و الذي سارت و تسير عليه منظمة مجاهدي خلق دونما توقف، يثبت و يٶکد من إنه الطريق و السبيل الذي سيدحر من خلاله التطرف الاسلامي و تلحق الهزيمة بنظام الملالي.

Tuesday, July 19, 2016

طهران: إعدام 30 سجينًا في أقل من أسبوع


19/7/2016
بقلم: د أسامة مهدي
باشرت السلطات الإيرانية موجة جديدة من الإعدامات وتم شنق 30 سجينا في مختلف المدن الإيرانية خلال الفترة بين 11 و17 من الشهر الحالي حيث تم شنق 16 من الضحايا امس الأحد في مدينتي كرج وبيرجند كما شملت عملية إعدام جماعية اخرى 11 سجينا بينهم امرأة في سجن قزل حصار بمدينة كرج وإعدام سجينين اثنين بمهر شهر في كرج. وكذلك إعدام سجينين آخرين في السجن المركزي في لاكان بمدينة رشت.
وقبل ذلك في 16 يوليو تمت عملية إعدام جماعية اخرى لـ6 سجناء في سجن جوهردشت في كرج ويوم 13 يوليو تم شنق 5 سجناء في السجن المركزي في أراك وإعدام سجين في مراغه بعد تحمل 8 سنوات من الحبس.
وأكد مصدر في المجلس الوطني للمقاومة الإيرانية من مقر المجلس بضواحي باريس في حديث هاتفي مع 'إيلاف' الاثنين ان 'النظام الإيراني قد لجأ إلى موجة الاعدامات الجديدة هذه لغرض احتواء الاحتجاجات المتنامية في عموم البلاد في الوقت الذي تضيق فيه حلقة الأزمات على عنقه مع مرور كل يوم وهو عاجز عن تلبية أبسط مطالب المواطنين الإيرانيين لاسيما الشرائح المحرومة والفقيرة'.
وأشار إلى أن 'هذه الجرائم وبعد عام من الاتفاق النووي تفضح حقيقة المدعين بالاعتدال داخل النظام وتكشف عن الوعود الكاذبة لاولئك الذين يشيعون وهم تحسين واقع المشهد الإيراني في ظل حكم الملالي في طهران' الذي يلصق اتهامات جنائية بالمعدومين لابعاد الصفة السياسية عنهم.
ودعا مجلس المقاومة الإيرانية في بيان جميع الهيئات الدولية والمنظمات المدافعة عن حقوق الانسان إلى إدانة الإعدامات المتزايدة والتوجه لعمل عاجل لإحالة ملف انتهاك حقوق الانسان في إيران إلى مجلس الأمن الدولي.. محذرا من إن أي تعامل مع هذا النظام يجب اشتراطه بوقف الإعدامات وتحسين وضع حقوق الانسان في إيران.
يذكر أنه قد تم إعدام ما لا يقل عن 966 شخصا في إيران العام الماضي وهو عدد قياسي خلال الاعوام الـ20 الماضية. واعلن المحقق الخاص للامم المتحدة حول وضع حقوق الانسان في إيران احمد شهيد امام مجلس حوق الانسان في جنيف مؤخرا ان '966 شخصا على الاقل - وهو الرقم الاعلى من اكثر من عقدين - اعدموا عام 2015..
كما اعدم ما لا يقل عن 73 قاصرا من مرتكبي الجنح بين عامي 2005 و2015 وابدى قلقه تجاه بقاء 47 صحافيا ومدونا مسجونين في إيران. وأشار إلى أن 'الإعدامات في إيران ازدادت العام الماضي بنسبة 40 في المئة مقارنة بالعام 2014 وبالتالي تم إعدام 1900 شخص منذ وصول روحاني إلى سدة الحكم في يونيو عام 2013.
 ووفقا لمنظمة العفو الدولية تعتبر إيران البلد الاكثر تنفيذا لاحكام الاعدام بحق قاصرين في العالم وفي تقرير نشرته مؤخرا اتهمت إيران بتعذيب الشبان ومعاملتهم بشكل سيء.واتهمت المنظمة إيران ايضا بانتهاك القانون الدولي بالابقاء على قانون جزائي يسمح للقضاة بتحميل الفتيات ابتداء من تسع سنوات والاولاد من 15 عاما كامل المسؤولية وتعريضهم بالتالي لعقوبة الاعدام.